" كاش می دانستی"
كاش مي دانستي ، زندگي با همه وسعت خويش ، محفل ساكت غم خوردن نيست .
حاصلش تن به قضا دادن و پژمردن نيست .
زندگي ، خوردن و خوابيدن نيست .
زندگي ، جنبش و جاري شدن است از تماشاگه آغاز حيات تا ...
به جايي كه خدا مي داند .
كاش مي دانستي
در طپش هاي يكي صبح بهار ، از نگاه افق باز زمين ، همچو خورشيد جهان را ديدن ،
به تن خسته شب آب سحر پاشيدن و در آن شوكت باغ و گل و ريحان ديدن ،
سوسن و ياسمن و نرگس و سنبل چيدن ،
چه صفايي دارد .
كاش مي دانستي
زندگي ، آينه ايست كه تو خود را در آن هرزمان مي بيني
و در اين آينه شايد بتواني همه شب به عزاي دل خود بنشيني ،
ليك ، با تابش مهر چيزهايي ست كه در جلوه رويايي آن ، وسعت آينه مفهوم تبسم دارد .
ما اگر غم نخوريم ، گل ما مي شكفد و در آن مي بينيم ،
زندگاني زيباست ، زندگاني زيباست
زندگانی زیباست
+ نوشته شده در 2005/9/21 ساعت 1:37 توسط سمانه